10 فروردين 1403
RSSFacebookTwitterLinkedinDiggYahooDelicious
سه شنبه, 21 خرداد 1398 ساعت 15:12

اقتصاددان و استاد دانشگاه: صادرات مواد خام همچنان به قوت خود ادامه دارد

 ارمان mainدور جدید تحریم‌های ایالات متحده آمریکا علیه ایران، فصل جدیدی از فعالیت‌های معدنی را گشود، اگرچه بر اساس شواهد موجود نام ایران در میان صادرکنندگان بزرگ مواد معدنی جهان جایی ندارد اما بخشی از درآمدهای ارزی کشور تا حدودی وابسته به صدور مواد معدنی چه به صورت خام و چه فرآوری شده بود. از همین رو تا پیش از اعلام تحریم‌های جدید کارشناسان مدام بر ضرورت افزایش صادرات مواد معدنی تاکید داشتند، تحریم‌های جدید اما تبدیل به مانعی در کنار دیگر موانع درآمدهای ارزی شد. اگر تا پیش از این بر منع خام فروشی تاکید می‌شد در شرایط فعلی برخی تنها راه عملی را بازگشت به مسیر خام فروشی عنوان می‌کنند. ماهنامه جهان معدن در گفت‌وگویی مفصل با دکتر بهمن آرمان اقتصاددان و از مدیران دوره ساخت فولاد مبارکه، معاون پیشین بورس تهران و مسئول پروژه فولاد خرمشهر، به مبحث صادرات مواد معدنی و وضعیت آن پیش و پس ازتحریم‌ها پرداخته است:


آمار صادرات محصولات معدنی و صنایع معدنی در سال 97 را چطور ارزیابی می‌کنید؟
در سال گذشته یعنی سال 1397 شاهد کاهش صادرات نسبت به سال‌های پیش بودیم که شدیدا متاثر از مساله تحریم‌هایی بود که اقتصاد ایران با آن روبرو شد. در نهایت در زمینه فولاد توانستیم نزدیک به 25 میلیون تن محصول تولید کنیم (البته هر چند با تولید 36 میلیون تنی ترکیه که نه دارای معادن سنگ آهن است و نه ذخایر انرژی دارد فاصله بسیاری زیادی دارد) اما صادرات ما نسبت به سال‌های قبل کاهش داشت و متاسفانه باید بگویم در صورت ادامه تنش‌های سیاسی در روابط خارجی و نداشتن ارتباط مستقیم با سیستم بانکی بین‌المللی این روند نزولی در سال جدید هم ادامه می‌یابد. زمانی که صادرات محصولات معدنی کاهش پیدا می‌کند بازتاب آن بیش از هر چیز در بورس نمایان می‌شود؛ شاخص قیمت سهام شرکت‌های معدنی پذیرفته شده در بورس دچار افت شدید می‌شوند.
مهمترین دستاوردهای صادراتی بخش معدن و صنایع معدنی در سال 97 چه بوده است؟
همزمان با آغاز تحریم‌های مربوط به فولاد و آهن و مواد معدنی شبکه معتبر اقتصادی بلومبرگ تحلیلی ارائه داد که در رسانه‌های فارسی زبان بازتابی نداشت اما در شبکه‌های اقتصاد خبری دنیا با بازتاب زیادی روبرو شد که در آن به نکته بسیار مهمی اشاره می‌شد و آن اینکه ایران صادرکننده محصولات با ارزش افزوده بالا در جهان نیست و دیدن چنین تحلیلی برای من که زمانی عضوی از خانواده فولاد مبارکه بوده‌ام و بیش از 40 سال است که در این زمینه فعالیت دارم بسیار سخت بود اینکه چرا محافل اقتصادی جهان کشور ما را صادرکننده محصولات معدنی با ارزش افزوده پایین می‌شناسند خود درد بزرگی است، اما به هر حال این یک واقعیت است. همین حالا اگر شرایط شرکت‌های صادرکننده محصولات فولادی را مورد بررسی قرار بدهیم و تنها فولاد مبارکه را استثنا در نظر بگیریم - زیرا قرارداد آن دو و نیم سال پیش از انقلاب یعنی سال 1976 میلادی به امضا رسید و کلیه موارد از جمله ظرفیت بهینه و انتقال تکنولوژی و آموزش پرسنل دیده شده بود- خواهیم دید که فولاد خوزستان تنها صادرات شمش انجام می‌دهد که نوعی خام فروشی یا در اصطلاح اقتصادی نوعی خون فروشی است البته با تغییر مدیریت در فولاد خوزستان و بر سر کار آمدن مدیری جوان که تجربه فعالیت در فولاد مبارکه را دارد بارقه‌های امیدی به وجود آمده است که متاسفانه تحریم‌های اقتصادی عملی کردن آنها را با دشواری‌های جدی روبرو کرده و در عین حال بازار شمش در جهان بسیار محدود است و شگفت آور اینکه در طول 40 سالی که از انقلاب می‌گذرد هیچیک از مدیران دولتی بی انگیزه تلاشی در راستای تبدیل شمش به محصولات با ارزش افزوده بالا نکرده‌اند. واحدهای دیگر مثل ذوب آهن با تولید تیرآهن و میلگرد تنها می‌توانند همین محصول را که ارزش افزوده پایینی دارد صادر کنند، ذوب آهن از طریق فساد مالی موجود کارخانه ریل دست دومی را خریداری کرد که متخصصان شرکت SMS آلمان پس از بازدید از آن کارخانه خرید آن را غیر اقتصادی دانستند و بدین خاطر ذوب آهن هنوز هم قادر به تولید ریل U.IC60 نیست در حقیقت کشور ما در زمینه صادرات سنگ آهن علیرغم اینکه دارای معادن بزرگ سنگ آهن مثل استرالیا و برزیل که صادرکنندگان بزرگ سنگ آهن شناخته می‌شوند نیستیم، همچنان به خام فروشی ادامه می‌دهیم. در مجموع شاید کل ذخایر سنگ آهن ما بیش از 4 میلیارد تن نباشد اما صادرات همچنان ادامه دارد و هر اندازه که وزارتخانه تلاش کرد تا صادرات سنگ آهن را متوقف کند این امر اتفاق نیفتاد زیرا مافیایی به نام صادرکنندگان سنگ آهن وجود دارد که بهترین توده‌های معادن سنگ آهن را استخراج و صادر کرده ولی حاضر نیست که حتی یک کارخانه گندله سازی یا احیای مستقیم در بندر امام یا بندرعباس بسازد و وزارت اطلاعات هم منفعلانه ناظر بر این خیانت‌هاست.
یعنی علیرغم همه تلاش‌ها خام فروشی به قوت پیشین خود ادامه دارد؟
به هر حال خام فروشی متوقف نشد، جالب است بدانیم خام فروشی در ایران محدود به صنایع معدنی نمی‌شود در مورد نفت هم این اتفاق می‌افتد؛ ایران در واقع صادرکننده نفت خام است اما در سایر کشورهای نفت خیز فرآورده‌های نفتی و پتروشیمی هستند که به فروش گذاشته می‌شوند؛ در عربستان سعودی پروژه‌هایی در دست اجراست که تا سال 2023 این کشور را به طور کامل از صادرات نفت خام بی نیاز می‌کند بر اساس این برنامه‌ها ظرفیت پالایشگاه‌های عربستان صعودی به 10 میلیون بشکه در روز افزایش پیدا می‌کند. در کویت هم پالایشگاهی با ظرفیت 630 هزار بشکه در روز و چند مجتمع پتروشیمی در کنار آن در دست ساخت هستند اما در ایران چنین رویکردی وجود ندارد و اصرار وزارت نفت بر صادرات نفت خام است حتی به جای توسعه پالایشگاه آبادان در نظر دارد با ساخت یک خط لوله 1200 کیلومتری به هزینه دو میلیارد دلار نفت غرب کارون به میزان یک میلیون و 200 هزار بشکه در روز را به جزیره خارک ارسال کند. در مورد صنایع معدنی هم متاسفانه ما شاهد چنین مساله‌ای هستیم؛ در بندرعباس با وجود نزدیکی به دریا که توجیه اقتصادی برای صادرات دارد ما همچنان صادرات مواد خام را از شرکت‌های فولاد هرمزگان و کاوه جنوب شاهد هستیم که تولیدات خود را حتی تبدیل به ورق نمی‌کنند و صادرات تنها به صورت شمش انجام می‌گیرد. همینطور در شرکت فولاد خوزستان که قدیمی‌ترین واحد فولادسازی ایران پس از ذوب آهن است شمش صادر می‌شود و حتی کارخانه نوردی هم در این بیش از 40 سال در کنار آن ساخته نشده است و این از همان پایه و اساس دچار مشکل است، من خودم در بازدیدی که از چند معدن سنگ آهن در غرب کشور به تازگی داشتم مشاهده کردم که بهره‌برداری از این معادن به صورت غیرفنی و بر مبنای سوداگری مالی انجام گرفته است و مردم از طریق کولبری هزینه زندگی خود را تامین می‌کنند.
مهمترین چالش‌ها و موانع صادراتی این حوزه چیست؟
اجازه بدهید که بحث را از فولاد و سنگ آهن فراتر ببریم و به دیگر بخش‌های معدنی هم بپردازیم؛ همانطور که می‌دانید ایران روی کمربند مس جهان قرار دارد ولی علیرغم وجود چنین امتیازی تولید مس در کشور ما همچنان در همان اندازه‌ای است که پیش از انقلاب برای آن در نظر گرفته شده بود یعنی چیزی حدود 150-160 هزار تن در سال. بیش از 20 سال است که مسئولان عنوان می‌کنند قرار است تولید مس در کرمان و آذربایجان شرقی به 450 هزار تن در سال برسد ولی ما به این رقم هرگز حتی نزدیک هم نشدیم و نتوانستیم تولید مس را از رقم 200 هزار تن هم فراتر ببریم. همینطور در مورد آلومینیوم که به آن انرژی جامد Solid fuel می‌گویند هم ظرفیت تولید در ایران رقم بسیار پایینی است و بیش از 600-700 هزار تن نیست. اما جالب است بدانیم کشور بحرین که کل جمعیتش به اندازه یکی از محله‌های تهران است تولیدی بسیار بیشتر از ما دارد یعنی بیش از یک میلیون تن در سال؛ بر اساس برآورد اتحادیه اروپا به دلیل مقرون به صرفه نبودن تولید شمش آلومینیوم در این قاره، قرار است که تولید شمش آلومینیوم در اروپا به طور کلی متوقف شود و تولید این ماده معدنی در منطقه خلیج فارس که دارای ذخایر انرژی فراوان است متمرکز شود؛ آمار بیانگر این است که با وقوع چنین جریانی بالغ بر 500 هزار شغل در اروپا از دست می‌رود و اتحادیه اروپا به دنبال جایگزین کردن مشاغل در صنعت آلومینیوم است، به همین خاطر پیش بینی می‌شود بالغ بر ¼ از ظرفیت تولید شمش آلومینیوم جهان در خلیج فارس مستقر شود و در همین راستا واحدهای بزرگ تولید در امارات، بحرین، عمان، کویت و عربستان در حال بهره برداری هستند و هر کدام ظرفیتی بالغ بر 1 میلیون تن در سال دارند اما در ایران واحدهای آلومینیوم سازی که در آنها مزایای فراوانی همچون در اختیار داشتن دومین ذخیره بزرگ گاز طبیعی در دنیا را هم داریم، میزان تولید همچنان در حد انتظار نیست. ایران علیرغم اینکه نخستین کشور تولید کننده آلومینیوم در منطقه بوده در حال حاضر به عقب مانده‌ترین کشور در این صنعت در منطقه خلیج فارس و شمال آفریقا تبدیل شده است. ظرفیت واحدهای آلومینیوم سازی ما در ایران بسیار غیراقتصادی است و لازم به ذکر است که واحدهای با تولید کمتر از 500 تا 700 هزار تن در سال غیراقتصادی محسوب می‌شوند.
در بندرعباس کارخانه‌های آلومینیوم سازی ما که بین 100 تا 147 هزار تن تولید دارند سودآور نیستند. آلومینیوم هرمزال حتی 5 درصد بالاتر از ظرفیت اسمی تولید داشته اما همچنان سودآور نبوده است؛ به ویژه در منطقه خلیج فارس که انرژی به مقدار فراوان وجود دارد ظرفیت بهینه تولید آلومینیوم می‌بایست بین 750 هزار تا 1 میلیون تن باشد اما حتی واحدهای جدید آلومینیوم سازی که در منطقه لامرد با همکاری شرکت‌های چینی ساخته شده ظرفیت بیش از 300 هزار تن ندارد و بدون شک سودآور نخواهد بود زیرا توان رقابت با کارخانه‌های جنوب خلیج فارس که بیش از یک میلیون تن در سال تولید می‌کنند را ندارد.
آیا این تولید بدون توجیه اقتصادی تنها در صنعت آلومینیوم اتفاق می‌افتد؟
نه این تنها محدود به صنعت آلومینیوم نیست، ما در فولاد هم همین روال را داریم؛ در تولید فولاد از طریق کوره بلند یا با استفاده از زغالسنگ ظرفیت کمتر از 5 میلیون تن اقتصادی نیست بدین خاطر شوروی سابق در فازهای گوناگون برای ذوب آهن اصفهان ظرفیت 6 میلیون تن در سال را در نظر گرفته بود و به همین دلیل است که ذوب آهن اصفهان زیان‌ده و اعمال مدیریت دولتی بر آن است؛ متاسفانه باید بگویم در ایران نه وزارت صمت و نه دستگاه‌های مجری سیاست‌های توسعه‌ای درک مشخصی از مسائل اقتصادی و صنعت ندارند و البته این روند سرمایه‌گذاری به طور کلی نشانه عدم شناخت کافی مسئولان صنعت کشور نسبت به علم اقتصاد و سودآوری است. ظرفیت بهینه را در اقتصاد باید شناخت و باید دانست که این ظرفیت بهینه در مورد صنایع مختلف متفاوت است. به عنوان مثال برای تولید کاشی ظرفیت‌های زیر 10 میلیون متر مربع اقتصادی نیست، در تولید فولاد از طریق گاز طبیعی زیر 2 میلیون تن، در مورد کارخانه‌های فولاد از طریق کوره بلند یا زغالسنگ زیر 5 میلیون تن و در صنعت آلومینیوم تولید کمتر از 700 هزار تن اقتصادی نیست و ادامه راه تمام این واحدهای صنعتی زیر ظرفیت بهینه بیانگر این واقعیت است که در کشور ما شایسته سالاری و درک درست از حقایق حاکم نیست.
یعنی در هیچکدام از واحدهای تولیدی ظرفیت بهینه رعایت نمی‌شود؟
در شرکت‌های فولاد مبارکه و فولاد خوزستان که صادرات به اروپا و آسیای جنوب شرقی هم انجام می‌گیرد ظرفیت‌های تولید بر مبنای تصمیمات زمان راه‌اندازی در دوران پیش از انقلاب در نظر گرفته شده است؛ ظرفیت بهینه واحدهای تولید آهن اسفنجی پیش از انقلاب 600 هزار تن بوده و به همین دلیل ظرفیت واحدهای فولاد سازی ما در مبارکه و فولاد خوزستان بر همان مبنای 600 هزار تن در سال طراحی شده بود اما در طول زمان تا اندازه‌ای این ظرفیت‌ها به روز رسانی شد و ابتدا به 800 هزار تن و سپس به 1 میلیون تن رسید تولید آهن اسفنجی در جهان در حال حاضر بالای 1.6 میلیون تن و حتی 2.3 میلیون تن در سال است. در طول 40 سال گذشته در فولاد مبارکه بدون تغییر در تعداد کوره‌های ذوب با تکنولوژی‌های جدید ظرفیت تولید را از 2.4 میلیون تن به 7.2 میلیون تن رساندیم و زمانی که قرار بود در فرآیند خصوصی سازی شرکت، شرکت‌های خارجی حضور یابند یک شرکت بخش خصوصی روسی قول ظرفیت 10 میلیون تنی را ارائه کرد آن هم در طول سه سال، این بدان معناست که می‌توان ظرفیت فولاد مبارکه را به 10 میلیون تن نیز رساند. همچنین در فولاد خوزستان با تعداد همان 6 کوره که از ابتدای امر وجود داشت و با مدیریت جدید که طلسم 15 ساله را شکست و واحد احیای مستقیم زمزم 3 را به اجرا رساند، با همان تجهیزات گذشته ظرفیت تولید در 2-3 سال آینده به 5.2 یا حتی 5.5 میلیون تن در سال افزایش پیدا می‌کند. در واقع وضعیت در سایر واحدهای تولید فولادی ما به گونه‌ای است که اگر چادر اکسیژنی که بر روی اقتصاد ایران است برداشته شود و ایران عضوی از جامعه تجارت جهانی شود این واحدهای تولیدی عملا از بین می‌روند. منطق ایجاب می‌کند در مناطق مرکزی تولید فولاد محدود به گندله یا حداکثر آهن اسفنجی باشد که نیاز زیادی به آب ندارد اما در حال حاضر چنین نیست و این نشان دهنده عدم به کارگیری مبانی علمی است. در کنار این مساله می‌توان به استفاده از تکنولوژی‌های قدیمی، عدم وجود زیرساخت‌های لازم مثل راه آهن و ... اشاره کرد تا به دلیل عدم دستیابی به پیشرفت لازم در بیشتر واحدهای تولید فولاد پی برد. حداکثر ظرفیت پهلوگیری کشتی‌های فله بر در اسکله بندرعباس که از پیش از انقلاب در دست ساخت بود 100 هزار تن است در حالی که سنگ آهن برای کشورهای اروپایی، ژاپن، کره جنوبی و چین با کشتی‌های 300-500 هزار تنی حمل می‌شود.
وضع عوارض بر روی صادرات مواد خام معدنی چه تاثیراتی بر جای گذاشته است؟
آقای دکتر سرقینی به عنوان معاون امور معدنی وزارت صمت تلاش زیادی به کار بست تا جلوی خام فروشی را بگیرد اما وجود مافیای پیچیده صادرات سنگ آهن مانع این کار شد. اما در رابطه با این سوال باید دید که خام فروشی را چه تعبیر می‌کنیم؟ به عنوان مثال چیزی که دکتر سرقینی بر روی آن متمرکز شده جلوگیری از صادرات سنگ آهن است و البته برای کشور هم خیلی بهتر خواهد بود اگر همین سنگ آهن در بندرعباس یا بندر امام به گندله یا آهن اسفنجی تبدیل شود و به عنوان مواد معدنی با ارزش افزوده بالاتر به فروش برسد، شاید این فقدان را بتوان به عدم وجود تجهیزات لازم برای به انجام رساندن این فرآیند مرتبط دانست، با این حساب می‌توان اذعان کرد که البته و بدون شک تحریم‌ها هم بر روی صنایع معدنی ما تاثیر زیادی بر جای گذاشته است، ضمن اینکه منابع مالی هم که برای این بخش در اختیار داشته‌ایم بسیار محدود بوده و در عین حال کارشناسان هم هنگام راه‌اندازی یا در مواردی به دستیابی به ظرفیت بهینه و راه اندازی واحدهای جدید غیراقتصادی و یا اگر هم چنین موضوعی را در نظر داشته‌اند از آنها خواسته شده تا با حداقل‌های موجود تنها به راه‌اندازی واحدهای جدید بپردازند.
با توجه به تجربه 40 ساله‌ای که در صنعت فولاد دارید آینده این صنعت و صنایع معدنی را چگونه می‌بینید؟
عدم وجود دارندگان دانش روز و تجربه و احتمالا وجود عناصر مشکوک ضد توسعه اقتصادی ایران در مراکز تصمیم‌گیری، آینده خوبی را پیش بینی نمی‌کنم. اگر به طور مثال فولاد مبارکه تولید با کیفیت و ظرفیت بهینه در سطح جهانی دارد و می‌تواند تولیدات خود را به کشورهای اروپایی و ژاپن، کره و تایوان هم بفروشد بدین خاطر است که افرادی مانند دکتر محمدرضا امین، دکتر اردبیلی به شاه مشاوره می‌دادند زیرا شاه که مهندس نبود و نمی‌دانست ظرفیت بهینه یک کارخانه فولاد سازی چقدر است و اصولا طرح‌های بزرگ زیر نظر مستقیم شاه بود. البته پس از انقلاب زنده یاد هاشمی هم همین گونه با پروژه‌های بزرگ از جمله سدها، آزاد راه‌ها، مجتمع‌های پتروشیمی، پالایشگاه‌ها، مجتمع‌های کشت و صنعت را خود شخصا از نزدیک پیگیری و نظارت می‌کرد. به یاد دارم روزی آقای مهندس عرفانیان مجری طرح فولاد مبارکه گفت ما حالا می‌فهمیم که چرا مدیران طرح‌های بزرگ خود را به شاه وصل می‌کردند زیر خود او هم از طریق یک ماده واحده مصوب مجلس شورای اسلامی اختیار بسیاری داشت. حال نه از آن تکنوکرات‌ها خبری هست و نه فردی که احساس مسئولیت کند. به مدت 13 سال متاثر از تغییر وزرا و یا دولت‌ها نبود. بحران در صنایع معدنی ما مدت‌هاست که آغاز شده است، کارخانه‌های کوچک نورد که به صورت دست دوم ماشین آلات آنان خریداری شده است در حال تعطیلی و ورشکستگی هستند و موج معدنی که در آینده نه چندان دور آغاز می‌شود تعطیلی و ورشکستگی کارخانه‌های کوچک فولاد سازی که در مناطق نامناسب ایجاد شده‌اند خواهد بود. کارخانه‌های آلومینیوم ما به علت ظرفیت پایین سودآور نیستند و کارخانه‌های کاشی با ظرفیت کمتر از 10 میلیون متر مربع عملا تعطیل شده‌اند، من برای صنایع کشور از جمله صنایع معدنی آنیده‌ای پس از فروپاشی شوروی را پیش بینی می‌کنم. تصور بفرمایید روسیه علیرغم داشتن انواع و اقسام معادن نفت، گاز طبیعی و جنگل‌های گسترده سیبری که ثروتی خدادادی است، به علت سوءمدیریت دارای اقتصادی کوچکتر از فرانسه است و اصولا جزء گروه کشورهای صنعتی نیست زیرا تولید کننده تکنولوژی نیست. البته یک کورسوی امیدی باقی است و آن احساس مسئولیت مهندسان و کارشناسان ماست. به عنوان مثال، علیرغم وجود فضای نامناسب ما توانستیم با تکیه به همین افراد به ساخت تجهیزات نیروگاهی، پتروشیمی، صنایع بالادستی و پایین دستی نفت در رده چهارم ظرفیت تولید سیمان جهان قرار بگیریم و خود را در زمره 15 کشور بزرگ تولید کننده فولاد جهان قرار دهیم، بزرگ‌ترین تولیدکننده برق خاورمیانه یعنی پیش از ترکیه و عربستان که جزء گروه 20 اقتصاد بزرگ جهان هستند قرار بگیریم و هیچ سد بزرگی پیش از انقلاب توسط شرکت‌های ایرانی ساخته نشد ولی حالا دارای توان برنده شدن در یک مناقصه بین‌المللی برای ساخت سدی با دریاچه‌ای 35 میلیارد متر مکعبی (پنج برابر سد کرخه) شویم. دانش فنی در ایران بسیار عمیق‌تر از ترکیه و عربستان است که حجم اقتصاد آنها چند برابر ماست.