تحریم؛ کلید واژهای موثرتر از جنگ ؟ ؟ ؟
به نظر میآید اینبار آمریکا و دولت مستقر در کاخ سفید کمربندهایشان را برای نوع دیگری از رویارویی با ایران محکمتر از قبل بسته است، آنها با تحلیل صحیح نقاط قوت و ضعف اقتصاد ایران با به کارگیری ابزار تحریم که در این موضوع کلید واژهای موثرتر از جنگ به نظر میآید سعی به کشاندن ایران به پای میز مذاکره دارند؛ در این یادداشت میخواهیم بدانیم دور جدید تحریمهای آمریکا چرا بخش معادن و صنایع وابسته به آن را هدف قرار دادهاند.
در اینکه ایران کشوری غنی از منابع معدنی است و به گواه آمارهای موجود جزء 10 کشور برتر معدنی جهان است شکی نیست (البته همیشه باید به آمارهای وزاتخانهای و ارگانی به دیده شک و تردید نگاه کرد) ولی بهواسطه عدم تحلیل و سرمایهگذاری صحیح تا امروز نقشه راه موفقی برای این موضوع تبیین نشده است، چه آنکه تعداد معادن ثبت شده در مقیاس جهانی ایران به زحمت به عدد 10 میرسد.
تحلیلگران کاخ سفید به خوبی میدانند که پس از نفت و محصولات پتروشیمی، معدن و صنایع معدنی ایران است که برای تزریق پول و تامین بودجه به مانند گلوگاه است و در این خصوص ایران شدیدا به خام فروشی بهصورت عمده و بهصورت جزییتر بعضی محصولات فرآوری شده وابسته است. فروش سنگ آهن، کرومیت، خاک روی و سرب، مس، خاکهای صنعتی و سنگهای تزیینی در حوزه خام فروشی و بعضا محصولات فولادی دیگر مانند مس و چند محصول دیگر در حوزه محصولات فرآوری شده عمده صادرات معدنی ایران را تشکیل میدهد.
اما از طرفی ایران دست بالایی در مقابله با تحریمهای معدنی آمریکا ندارد، برای اینکه دامنه مشتریان خارجی ایران در حوزه جهانی بسیار محدود و اندک است. در طی دو دهه اخیر ایران نتوانسته به ساز و کار منظم و کارآیی در حوزه بازاریابی بین المللی و جذب سرمایه گذار برای حوزه اقتصادی خود اقدام نماید. عملا شرکت یا شرکتهایی از ایران در بورسهای خارجی دیده نشدهاند و معدنکاری ایران نشسته بر موج تجارت جهانی گاه در عرش و گاه در فرش بوده است.این اتفاقات سبب رشد قارچ گونه نقدینگی در بعضی تولیدکنندگان مثل سنگ آهن در دوران رشد و اوج قیمتهای جهانی شده است. از طرف دیگر این تورم پولی در زمان خود به خوبی مدیریت و سرمایهگذاری نشده است. شکاف میان میزان تولید معادن با ظرفیت کارخانههای فرآوری ساخته شده یکی از نشانههای واضح این موضوع است.
در حوزه مواد معدنی فرآوری شده بهخصوص فولاد وضعیت به مراتب بدتر است، محصولات کارخانههای فولاد سازی ایران عمدتا به کشورهای همسایه و در شعاعی کمتر از 3000 کیلومتری از مرکزیت ایران فروخته میشوند. عمده کشورهای مستقر در این شعاع تجاری سالها جنگ و ویرانی را تحمل کردهاند و بازسازی آنها شاید کور سوی امیدی برای فولاد سازان ایران باز کند.
از طرفی ایران به شدت از ضعف زیر ساختها رنج میبرد؛ ضعف در حجم نقل و انتقال مواد معدنی از مسیر ریلی و جادهای و بدتر از آن عدم گنجایش بنادر برای بارگیریهای حجیم و قابل توجه، چشم خریداران را از سمت ایران به مسیرهای دیگری میگرداند.
با این شرایط واضح است که اثر تحریمها برای کاخ سفیدنشینان بیشتر و پرسودتر از جنگ است. لابیرنت پیچیده و پر بنبست معدن و صنایع معدنی ایران بسیار ضعیفتر و شکنندهتر از آن است که بتواند برای مدت طولانی در برابر این همه فشار مقاومت کند. به عنوان مثال اگر ذوب آهن اصفهان نتواند نسبت به تامین کمبود کک و زغالسنگ کنسانتره خود اقدام نماید چگونه خواهد توانست شکاف تولید خود را پر نماید و یا موضوع الکترودهای گرافیتی که انحصارا در دست کشورهای معدود به خصوص آمریکاست و دهها مثال دیگر خود نشانههای بارزی از مشکلات ایران در دور جدید تحریمهای آمریکا در حوزه معدن و صنایع وابسته میباشد.
در این میان باید خود تحریمیها را هم به دایره مشکلات اضافه کرد. زمانی که دولت پا بر گلوی صادر کننده معدنی میگذارد تا ارز حاصل از صادرات خود را به کشور برگرداند کسی نمیپرسد چرا و چگونه معدنکار باید با شرایط سخت مستولی بر سیستم بانکی و مجاری مالی ارز خود را یکبار وارد کشور و بار دیگر برای تامین نیازهای فنی و تجهیزاتی خود از کشور خارج کند؟ ؟ ؟
به نظر اینجانب دور جدید تحریمها پس از تحلیل بسیار دقیقتر و عمیقتر از شرایط اقتصادی ایران و کشورهای هم پیمان اقتصادی آن به اجرا گذاشته شده است. کشور چین هیچگاه تجارت چند صد میلیاردی خود با آمریکا را قربانی تجارت با ایران نخواهدکرد و روسیه پروبال گرفته دوباره در عرصه جهانی چشم بر روی منافع فوق استراتژیک خود که در تعامل با ایالات متحده آمریکاست نخواهد بست. اثر ضربهای و مقطعی تحریمها در کوتاه مدت شاید قابل تحمل و قابل راهگشایی باشد ولی بدون شک برای کشوری که فیالذاته غرق در سیاست خام فروشی و مدیران هزینهای است در نهایت کمرشکن و ویرانگر خواهد بود.
صنایع معدنی ایران شدیدا فرسوده و نیازمند قطعات است، معادن در شرایط بسیار بدتر قرار دارند و بهتر است قبل از آنکه عنان امور از دست خارج شود فکری به حال این شرایط سخت و پیچیده کرد.
دکتر نویدرضا احمدی کارشناس ارشد اقتصاد معدن