رییس انجمن سنگ آهن ایران: بورس کالا راهکاری مناسب برای تعیین قیمت و تنظیم بازار و شفافیت معاملات
سخن از عرضه محصولات مختلف در بورس کالا که به میان میآید، بیشتر کارشناسان ساختار بورسی را یکی از شفافترین ساختارهای بازار عرضه و تقاضا میخوانند و بر این موضوع تاکید دارند که بورس کالا یکی از دستاوردهای مترقی چند دهه گذشته ایران در حوزه اقتصاد به شمار میرود. بر همین اساس هم در سالهای گذشته تلاش بر این بوده تا عرضه محصولات تولید داخل (اعم از کشاورزی، صنعتی، معدنی) در بورس کالا انجام گیرد، عرضه محصولات پتروشیمی و پس از آن محصولات معدنی (زنجیره فولاد) در بورس از جمله عرضههایی بوده است که همواره مبحث ورود آنها به بورس کالا با استقبال کارشناسی روبرو بوده است؛ با توجه به وضع تحریمهای اقتصادی علیه ایران، عرضه در بورس یکی از مواردی شناخته شد که میتواند به فروش بدون واسطه در سطح داخلی و خارجی کمک کند؛ با این حال این روزها زمزمه خروج محصولات زنجیره فولاد از بورس کالا شنیده میشود، در حالی که زنجیره فولاد پیش از به کارگیری سازوکار بورسی در زنجیره تولید آن، چه برای تامین محصولی مانند سنگ آهن یا زغال سنگ و چه برای عرضه محصولات خود به صنایع پاییندستی همواره با مناقشاتی روبرو بوده است که حتی بحث واردات و صادرات این محصولات را نیز تحت تاثیر قرار داده بود. در چنین شرایطی بحث ارزشگذاری زنجیره فولاد و نحوه تعاملات خریدار و فروشنده با ورود به بورس کالا شکل مدونتر و شفافی به خود گرفت. در گفتوگویی با مهندس مهرداد اکبریان رییس انجمن سنگ آهن ایران، به بحث خروج محصولات معدنی و فولادی از بورس کالا پرداختهایم که شرح این گفتوگو در پی میآید:
حضور محصولات فلزی و معدنی در بورس کالا چه مزایایی برای آنها داشته است؟
همه کسانی که دست اندرکار بحث تولید و عرضه محصولات معدنی و فولادی هستند اذعان دارند که بورس یک راهکار بسیار مناسب برای تعیین قیمت و تنظیم بازار وشفافیت معاملات است. به همین دلیل در همان ابتدای طرح این مبحث اکثرا موافق بورس بودند و از ورود این محصولات به بورس کالا حمایت می کردند.انجمن سنگ آهن به عنوان یک تشکل تخصصی سنگ آهن که بالادست بسیاری از صنایع دیگر محسوب میشود و محصولاتی که تولید میکند محصولات مورد نیاز و ماده خام دیگر صنایع به حساب میآید هم همیشه راهکار بورس را تایید میکرد. بورس تشکیل شد و همکاریهای خوبی با شرایط عرضه معدنیها و فولادیها داشت و حتی به نظر من در مقطعی بورس در این رابطه عملکرد بسیار موفقی هم داشت ولی اینکه چرا نتوانسته خیلی در این رابطه موفق عمل کند، به یک سری نکات ریز بازمیگردد که بارها در گفتوگوهای مختلف به آن اشاره شده است. عمدهترین دلیل عدم موفقیت بورس این است که تولیدکنندگان بزرگ مواد معدنی و فولادی ما که تعیین کننده شرایط بازار هستند دولتی هستند و سیاستهای خود را از نهادهای دولتی اقتباس میکنند و بیشتر تابع سیاستگذاری دولت هستند تا شرایط بازار؛ عمدهترین حسن بورس شفاف و آزاد بودن آن است، لذا وقتی با شرایط دستوری بخواهید وارد بورس شوید قطعا به مشکل برمیخورید یا قیمتهایی که ارائه میشود با شرایط بازار همخوانی ندارد و یا اینکه مجبور به دادن امتیازات ویژهای به افرادی میشوید که این خود تبدیل به یک رانت می شود. برای همین شرکتها نتوانستند آن طور که باید در بورس فعالیت مستمر و گستردهای داشته باشند، عرضهها به صورت محدود انجام شد و به آن صورت نتوانست گستردگی که روز اول برای آن برنامه ریزی شده بود را انجام دهد.
نکته دیگری که وجود دارد این است که بخش مواد معدنی و فولادی با مشکل آینده بازاریابی روبروست. برای اینکه بازارهای داخلی و خارجی مواد معدنی و فولادی در حال کوچک شدن است و شرایط صادرات روز به روز به دلیل عوامل داخلی و خارجی سختتر میشود، در بازارهای خارجی به دلیل کم میلی مشتریان خارجی به اضافه مشکلات حمل و نقل، ترانسفر و بیمه صادرات ایران تضعیف شده و از بعد داخلی هم سامانه نیما و بازگشت ارز و برداشتن معافیتهای مالیاتی و یا مالیات ارزش افزوده که خیلی کارآمد عمل نکرده، باعث شده صادرکنندگان تضعیف شوند. لذا بازار صادراتی ما خیلی قدرتمند نیست، زیرا برای مصرف داخلی به طرحهای عمرانی و حرکتهای کلان که در کشور انجام میشود، متکی هستیم، که با توجه به تحریمها آینده روشنی برای آنها نمیتوان در نظر گرفت. امروز اولویت ما برای بخش معدن و مخصوصا فولاد حفظ شرایط موجود و تولید است تا بتوانند حیات خود را حفظ کنند تا این دوران سخت تمام شود. بورس یک محیط رقابتی است و در چنین محیطی کسی که نتواند رقابت کند یا قیمت را پایین بیاورد باید از بورس کنار گذاشته شود. به نظر من قصد دکتر سرقینی از اظهار این مطلب حفظ حیات برای تولیدکنندگان معدنی و فولادی در کشور است. این قضیه کوتاه مدت خواهد بود و همیشگی نیست و در بدبینانهترین پیش بینیهایی که در اقتصاد کشور صورت گرفته، اذعان میشود این شرایط گذرا خواهد بود و و نهایتا یک تا دوسال آینده به شرایط نرمال خود بازمیگردیم و آن زمان خواستار تقویت بورس خواهیم بود و راهکار آخر در شرایط نرمال کشور شفافیت قیمت گذاری معاملات است.
در دوران رکود چگونه میتوان معاملات را به پیش برد؟
تا دو سال پیش ما هیچ راهکاری را به غیر از بورس تایید نمیکردیم، هیچ راهکاری که منتج به قیمت گذاری دستوری یا هرگونه محدودیت یا شرط برای عرضه و تقاضا را تایید نمیکردیم و بر این باور داریم که بهترین فرمول، بازار است که بر اساس فرمول عرضه و تقاضا، بازار شرایط را بالانس (متعادل) میکند. امروز هم همین اعتقاد را داریم ولی سوای موضوع ملی یعنی شفافیت در شرایط عرضه و تقاضا که برای کشور است، باید از واحدهای کوچک صنعتی و معدنی حمایت از سوی دولت صورت گیرد و اگر این حمایت انجام نشود شاید واحدهای کوچک و متوسط نتوانند حتی در این دوران کوتاه مدت دوساله را طی کنند. حتی شرکتهای بزرگ هم در شرایط خطر هستند ولی واقعیت این است که واحدهای کوچک و متوسط بیشتر در شرایط هراس هستند. در این شرایط ما انتظار یک حمایت از سوی دولت را داریم که اگر این حمایتها وجود داشته باشد دیگر نمیشود هم حمایتها راداشته باشیم و هم اینکه همه را پای میز بورس بکشانیم. این دو باهم به طور همزمان تناقض دارد. به همین دلیل میگوییم وقتی شرایط بهتر شد باید دوباره به بورس بازگشت.
از نظر شما حضور در بورس چه مزایایی و در کنار آن خروج از بورس چه معایبی در بردارد؟
یکی از مزیتهایی که بورس برای کشور دارد حمایت از مصرف کننده نهایی است. چون بورس میتواند قیمتها را به قیمتهای واقعی نزدیکتر کند در مواردی شاید اینطور به نظر بیاید که اگر کالایی وارد بورس شود با قیمت بالاتری به فروش خواهد رفت ولی واقعیت این است که در طول زمان نشان داده شده که وقتی زنجیره تولید در بورس عرضه میشود، محصول نهایی که تولید میشود قیمت ارزانتری نسبت به محصولی دارد که تمام قیمت گذاریهایش بر اساس قیمتهای دستوری و پشت درهای بسته بوده یعنی مصرف کننده نهایی از حضور بورس در معاملات منتفع میشود. درست است که واحدهای تولیدی حق حیات دارند و باید حمایت شوند ولی مصرف کننده نهایی نیز نباید با قیمتهای غیرواقعی خرید کند. متاسفانه تورم، افت تولید، افت مصرف، پایین آمدن ارزش ريال و... تاثیرات منفی بر قیمت نهایی و حق و حقوق مصرف کننده نهایی ایجاد کرده و تقریبا تمام مصرف کنندگان از قیمت و نحوه عرضه هرمحصولی در داخل کشور ابراز نگرانی میکنند که با قیمتهای بالا خرید میکنند، لذا نباید راهکارهایی ارائه شود که این شرایط را تشدید کند. منظور این نیست که بورس حذف شود بلکه بورس همیشه به عنوان بستری مناسب برای معاملات در کشور باید باشد ولی کارشناسی این مسائل که چقدر از این محصولات و کدام حلقه زنجیره باید در بورس باشد و حضور کدام محصول در بورس پیش از موعد است یک خرد جمعی را میطلبد.هم دولت و هم بخش خصوصی اگر بخواهند به تنهایی تصمیم گیری کنند دچار اشتباه میشوند، لذا مجموعه آرا وتفکرات هستند که میتواند یک فرمول کلان تنظیم بازار تعیین کند تا در این شرایط هم تولید کننده بتواند حفظ حیات کند و هم عرضه و تقاضا در شرایط بالانس نگه داشته شود تا دچار کسری کالا در هر زمینهای نشویم.
پیشنهاد صریح ما به دولت این است که اتاقهای فکر با حضور تولیدکنندگان مواد معدنی شامل سنگ آهن، گندله، کنسانتره و مصرف کنندگان این محصولات یعنی تولیدکنندگان فولاد، آهن اسفنجی، لوله و پروفیل، ذوب آهن و... باید در یک مقطع با هم مذاکره کنند، تنها موضوع قیمت نیست بلکه به جز قیمت بحث نقدینگی، نحوه پرداختها، کاهش و افزایش میزان تقاضا برای موادی که در طول سال به فراخور نوسان و شرایط بازار و تاثیر نوسانات بر روی کارخانجات کوچک در زمان کاهش حجم تقاضا هم مطرح است. به طور کلی عرضه کنندگان کوچک و متوسط هستند که از بازار بیرون میروند و وقتی شرایط بهتر میشود این واحدها با خسارتهای کلان قصد بازگشت به بازار را دارند. سخن آخر این است که ما نیاز به یک ضربه گیر در بازار داریم.