10 فروردين 1403
RSSFacebookTwitterLinkedinDiggYahooDelicious
چهارشنبه, 04 مهر 1397 ساعت 10:12

مديريت در شرايط بحران

82760847-72047374تحريم يک محدوديت است نه بحران. اگر اين محدوديت درست و صحيح مديريت نشود، رفته رفته به بحران تبديل خواهد شد و اگر به بحران تبديل شود، شرايط و مديريت خاص خود را براي عبور از آن مي‌طلبد که در اين رابطه ضرورت داشتن ابزارهاي مربوط به اين پديده يعني عبور از بحران را که بي ترديد از فاکتورهاي اساسي به شمار مي‌رود، بايد مدنظر داشت و مسلما فقدان آن، گذار از اين پديده را غيرممکن خواهد ساخت. 

در حال حاضر وضع تحريم‌هاي مختلف از سوي قدرت‌هاي جهاني با هدف ايجاد مانع بر ابزارهاي حرکت اقتصادي کشور و نهايتا ايجاد بحران در لايه‌هاي مختلف به ويژه بنگاه‌هاي اقتصادي صورت مي‌گيرد. در چنين وضعيتي دست اندرکاران تلاش مي‌کنند تا اثر تخريبي تحريم‌ها را بر کشور دفع کنند يا به حداقل ممکن برسانند تا سيستم اقتصادي و به خصوص بنگاه‌هايي نظير بخش صنايع معدني به تناسب نوع فعاليت و ميزان اتکا به منابع و بازارهاي بين‌المللي، کم و بيش با بحران مواجه نشوند. اصولا بحران ممکن است به دليل يک پديده تهديدآميز بروز کند که با تحت تاثير قرار دادن ارزش‌هاي اساسي جامعه (مانند رفاه و توسعه) مي‌تواند بر شئون مختلف زندگي افراد اثر تخريبي داشته باشد. در نوشته حاضر به چگونگي مواجهه مديران بنگاه‌هاي اقتصادي با وضعيت بحران و عبور از آن پرداخته شده است.


بحران چيست؟
تعاريف متعددي از مفهوم بحران در رشته‌هاي مختلف همچون اقتصاد، سياست، جامعه شناسي، پزشکي، حقوق بين الملل، تاريخ و... ديده مي‌شود. اما در مجموع مي‌توان وجه تمايز بحران را از ساير وقايع، مواردي چون گستره وسيع اثرگذاري و به خصوص غيرقابل پيش بيني بودن آن دانست. گاه گستره اثرگذاري يک حادثه تمامي فعاليت‌هاي يک بنگاه را تحت تاثير خود قرار مي‌دهد. همچنين در مديريت ريسک، وقايع و شرايط اثرگذار بر سازمان تا حدي پيش بيني شده و براي مواجهه با آن تمهيداتي انديشيده مي‌شود؛ اما در مورد بحران، بخش عمده‌اي از شرايط حادث شده براي سازمان در يک واقعه خاص قابل پيش بيني نيست. پس بحران به شرايطي گفته مي‌شود که دايره اثرگذاري يک واقعه از حد تصور و پيش بيني‌هاي معمول فراتر مي‌رود. در چنين شرايطي کنترل و فائق آمدن بر اين واقعه، عوامل و مشخصه‌هاي خود را طلب مي‌کند که بايد در مواجهه با بحران‌ها مدنظر قرار گيرد. ذکر چند نکته کلي و ضروري خالي از لطف نخواهد بود:
عوامل موثر بر مديريت در شرايط بحران
۱- شناخت نوع و گستره
بحران مي‌تواند در شکل‌ها و انواع مختلف بروز يابد. شناخت نوع بحران و ارزيابي درست از گستره اثرگذاري و يافتن علت‌ها و ريشه‌هاي شکل گيري آن اولين قدم در مواجهه صحيح مديران با بحران و در پیش گرفتن روش‌ها و استراتژي‌هاي مناسب به شمار مي‌رود.
۲- آموزه‌ها و تجارب
مجموعه اطلاعات يادشده در صورتي سودمند خواهد بود که در کنار عامل مهم و موثر «آموزه‌ها وتجارب مديران» قرار گيرد که خود محصول مطالعه و کنکاش آنان در فرآيند شکل گيري و حل بحران‌هاي گذشته توسط کشورها، بنگاه‌ها و افراد مختلف خواهد بود.
آموزه‌هاي جمع بندي شده و آکادميک رسمي موسوم به «دانش مديريت بحران» نيز از عوامل سودمند براي مديران به شمار مي‌رود. مديريت بحران را فرآيند پيش بيني و پيشگيري از وقوع بحران، برخورد و مداخله در بحران و سالم سازي بعد از وقوع بحران دانسته‌اند.
نکته مهم در اين ميان اين است که مديران با در پیش گرفتن رويکرد درست مي‌توانند بحران را تبديل به فرصت کرده و نقطه عطفي را از اين طريق در دگرگوني، پيشرفت و جهش سازمان پديد آورند.
۳- ويژگي‌هاي شخصيتي
مديران به ويژگي‌هاي شخصيتي خاصي چون شجاعت، سرعت در تصميم گيري به موقع و صحيح، قدرت تحليل، بينش صحيح، تعامل پويا با ديگران و... نياز دارند که اگرچه برخي از اين ويژگي‌ها مي‌تواند به صورت اکتسابي تقويت شود، اما خواه ناخواه لازم است بخش عمده‌اي از اين خصوصيات به صورت ذاتي و ژنتيک در شاکله شخصيتي آنان وجود داشته باشد تا بتوانند در وظايف و ماموريت‌هاي خود موفق عمل کنند. در شرايط بحران، لزوم برخورداري مدير از ويژگي ‌اي ياد شده اهميتي مضاعف مي‌يابد. فرمانده ترسو، لشکري پيروز نخواهد داشت.
۴- انعطاف پذيري
بحران لحظه‌اي است که نوع ديگري از انطباق را مي‌طلبد (توماتسوشيبوتاني). سازمان‌ها بايد به گونه‌اي مديريت شوند که متناسب با شرايط و نيازهاي موقعيت بحراني قادر باشند تغييرات و اصلاحات لازم را در خود پياده کنند. ساختار منعطف و نيروي انساني آموزش ديده در مواجهه با بحران کليد موفقيت يک بنگاه و حتي يک کشور است.
سخن آخر
براي آمادگي بنگاه‌هاي اقتصادي کشور به ويژه شرکت‌هاي فعال در بخش معدن و صنايع معدني براي مواجهه با بحران‌هاي اقتصادي احتمالي لازم است قبل از هرچيز در فرآيند گزينش و چينش مديران تحولي اساسي ايجاد شده و در انتخاب براي پست‌هاي مديريتي شايسته سالاري حاکم شود و ضوابط جايگزين روابط شود. در قدم‌هاي بعدي بالا بردن سطح دانش و مهارت مديران با رويکرد آمادگي در برابر بحران مي‌تواند بسيار سودمند باشد. نگاه مديران به پديده بحران بايد از حالت انفعالي فراتر رود و تبديل تهديدها به فرصت‌ها سرلوحه تصميمات و عملکرد آنان قرار بگيرد. استفاده از توانمندي و مشارکت مردم و به ويژه ذينفعان سازمان در لايه‌هاي مختلف مي‌تواند در شکل گيري بهترين عکس العمل در مواجهه با بحران ياريگر مديران باشد. لازمه مشارکت فعال ذينفعان شفاف سازي در ارایه اطلاعات از سوي مديريت و برخورد صادقانه آنان با مردم خواهد بود.
ارتقاي سطح سرمايه اجتماعي با جلب اعتماد عمومي در کنار دانش، توانمندي و تجربه مديران موثرترين ابزار عبور از بحران خواهد بود.

 

نويسنده: عزيزالله عصاري *
* مديرعامل هلدينگ سرمايه گذاري توسعه معادن و فلزات