انقلاب معدنی زمانی معنا و مفهوم پیدا میکند که به جای عدد و آمارهای غیرقابل اثبات در کنگرهها و سمپوزیومهای جهانی از انجام چندین میلیون متر حفاری اکتشافی در جهت شناخت منابع معدنی کشور رونمایی شود.
انقلاب معدنی یعنی جلوگیری کردن از صدور پروانههای اکتشاف و استخراج در حراجیهای کاداستری؛ یعنی نگذاریم در پشت پرده مالکیت خیلی از معادن کوچک دست مدیران بازنشسته یا شاغل به کار این حوزه قرار گرفته باشد.
انقلاب معدنی یعنی دیدن ردپای بزرگان معدنی دنیا مثل Anglo American و Riotinto McLellan و کاتر پیلار- کوماتسو و ... در پروژههای مختلف معدنی داخل کشور.
انقلاب معدنی یعنی جلوگیری از بستن قراردادهای بدتر از ترکمانچای که در مناقصههای جذب سرمایه گذار ایمیدرو و شرکت تهیه و تولید مواد معدنی ایران، هنوز یک تن از محصول این تیپ قرادادها را در کیسه خود ندیده است و معلوم نیست به چه دلیل بازبینی و باز خواست پیمانکاران خود را هم در دستور کار ندارند.
بدون شک ما در ایران ظرفیتهای لازم برای دستیابی به انقلاب معدنی را داریم؛ ایران کشوری است که کلیه شواهد و قراین لازم برای تبدیل شدن به یک قطب معدنی را در جهان داراست و دلیل آن هم پیچیدگیهای زمین شناسی و اتفاقات و وقایع مختلفی است که در زمین شناسی کشور اتفاق افتاده ولی برای رسیدن به این منظور باید گام به گام و با یک برنامه مدون و نقشه راه صحیح پیش رفت. چهل سال پس از انقلاب هنوز نقشههای 000/100 :1 سازمان زمین شناسی کشور تکمیل نشده و این در صورتی است که کشورهای صاحب سبک در معادن نقشههای 50000 :1 زمین شناسی خود را هم تکمیل کردهاند.
در روزگاری که نفت دستخوش بحرانهای روزانه سیاسی در جهان است چه جایگزینی بهتر از معدن و صنایع معدنی برای تقویت بنیه اقتصادی کشور وجود دارد.
با این وجود در کشور ما هر کس ساز خودش را کوک کرده و نتیجهاش این کنسرت و ارکستر ناهمگون است. نمونهاش تعداد کارخانههای کک سازی است که هر وقت افراد به دنبال جمع آوری رای برای انتخاباتی هستند با فشار بر وزیر وقت مجوز ساخت یک کک سازی را گرفتهاند، اکنون تولید زغالسنگ کشور در چنان بحرانی بسر میبرد که زغال برای ارسال به کک سازیها به منظور تکمیل ظرفیت آنها وجود ندارد، یا در حوزه سنگ آهن با نگاهی به تعداد کارخانههای کنسانتره و گندله و مقایسه ظرفیت آنها در برابر میزان سنگ تولیدی معادن میتوان به سادگی متوجه کمبودها و مابهالتفاوتهای بین ظرفیت اسمی و تولید شد.
برای آنکه به مفهوم ظرفیت معدنی یک کشور نگاه واقعی شود باید نقشه راهی حداقل 20 ساله و مستدام برنامه ریزی و فراهم آید که مبتنی بر امکانات واقعی و زیرساختها و ... باشد.
در کشورهای تک محصولی که اقتصاد آنها بر پایه یک محصول رونق و رشد میگیرد معمولا نقشه راه سادهای وجود دارد که بر مبنای تولید مستقیم یا غیرمستقیم و منفعت برداری از همان راهی است که در زمان رژیم پهلوی در جریان بود. آنها نفت خام میفروختند و از محل عایدی آن مملکت را اداره میکردند، و در نهایت پس از 50 سال خام فروشی به منافع صنعت پتروشیمی پی بردند. این موضوع در حوزه معدن بسیار پیچیده است. ایران کشوری بسیار پیچیده از نظر زمین شناسی است، این پیچیدگی و وفور اتفاقات و رویدادهای مختلف زمین شناسی سبب بوجود آمدن پتانسیل بالایی از مواد معدنی در کشور شده است؛ به عنوان مثال گذر کمربند مس زایی از درون ایران یا زونهای زمین شناسی ارومیه باختر یا سنندج- سیرجان- کوهزاییهای مختلف و ... عواملی هستند که پتانسیلهای معدنی ایران را تقویت میکنند.
در گام اول باید تقویت سازمان زمین شناسی ایران با هدف تکمیل نقشههای 000/100 : 1 زمین شناسی کشور و حتی انجام نقشههای 000/50 : 1 زمین شناسی کشور جهت شناسایی دقیقتر ساختارهای زمین شناسی ایران مدنظر قرار گیرد.
گام دوم تقویت آزمایشگاههای معدنی با هدف تکیه بر محاسبات و اندازه گیریهای دقیق است. سوم تقویت نیروهای متخصص و دوره دیده صحرایی با هدف بالا بردن بازده عملیات صحرایی و برقراری ارتباط میان دانشگاه و صنعت به نحوی که نیروهای فارغ التحصیل بتوانند مسوولیتهای مستقیم کاری را در مدت زمان کمی بپذیرند.
مورد چهارم اعمال دستور العمل انجام پروژههای اکتشافی ملزم به نوشتن گزارش به کدهای بینالمللی جهت ارایه به بورس است که بدون شک نتیجه آن گزارشهای دقیق و بدون عدد سازی و تحریف خواهد بود.
پنجم دعوت از شرکتهای بزرگ و معتبر معدنی جهان با هدف مشارکت در سرمایه گذاری و تضمین برگشت سرمایه و ایجاد امنیت برای سرمایه گذار است.
مورد ششم باید تقویت زیرساختها شامل حمل و نقل و نیرو و انرژی و بازرگانی بینالمللی باشد و به عنوان مورد هفتم و آخرین مورد اعمال معافیتهای مالیاتی برای شرکتهایی که پس از فرآوری مواد معدنی و ایجاد ارزش افزوده بر ماده خام نسبت به صادرات آن اقدام میکنند، بسیار کمک کننده است.