ضرورتهاي ايجاد انقلاب معدني در كشور از دیدگاه شما چيست و چرا نياز به انقلاب معدني داريم؟
به لحاظ جریان مدیریت هر برههای از زمان قابل تعیین است، گاهی صحبت از مدیریت زمان و گاهی مدیریت بهرهوری مطرح میشود. امروزه مدیریت تغییر در دنیا به عنوان سرفصل مدیریت مطرح است اما به این مفهوم نیست که عوامل قبلی مدنظر نیست بلکه باید با اجرای آن عوامل شرایط جدیدی را به لحاظ مدیریتی تدوین کرد. امروزه دانستن زبان و کامپیوتر نشان دهنده سواد نیست بلکه با سواد به کسی میگویند که توانایی ایجاد تغییر داشته باشد. بنابراین تغییرات بر مبنای تفکر مدیریتی روز جهان یک الزام است. اینکه این تغییرات مفهومش چیست و چگونه باید انجام شود، خود نیازمند برنامه ریزی، سرمایه گذاری و از همه مهمتر نیروی انسانی متبحر، با تجربه و با تحصیلات روز است تا بتواند استراتژیهای هدفمندی برای تغییر تدوین کند.
در بحث ضرورت تغییر در بخش معدن، نسبت ذخایر موجود که نزدیک به 50 میلیارد تن است به نسبت میزان استخراج سالیانه که حدود 400 میلیون تن در سال است از نظر جهانی در سطح بسیار پایینی قرار دارد. برای اینکه بتوانیم سهم بخش معدن در تولید ناخالص ملی را افزایش دهیم و جایگاه کشورمان را در این زمینه بالا ببریم نیازمند یک تغییر نگاه و روش هستیم. برای این تغییر نگاه باید برنامه ریزی به همراه عملیات اجرایی کرد و نظارت کامل و دقیق داشته باشیم.
با این حال از نظر من تغییرات در همه زمینهها باید اجرا شود؛ در تجهیزات و ماشین آلات، در روشهای طراحی و مدلهای اجرا که نیازمند سرمایه گذاری است، و با استفاده از دانش روز باید نیروی انسانی متبحر را برای این تغییرات پرورش دهیم تا بتوانیم در بحث صنایع معدنی به طور جدیتر و فنیتر عمل کنیم. ما ذخایر متنوعی از عناصر داریم و میتوانیم با تفکر انقلاب معدنی، تراز معدنکاری خود را در جهان افزایش دهیم.
اینها مواردی است که در دنیا به صورت مدلینگ مطرح میشود و اظهار نظر شخصی نیست و مدلها امروز تعیین کننده هستند. به طور مثال سطح یک کارخانه، تعداد پرسنل، سایز ماشین آلات، حداقل استخراج سالیانه و ... همه مدل و تعریف خاص دارند. اگر بخواهیم در بازارهای بین المللی به لحاظ قیمت تمام شده حضور داشته باشیم ناچاریم سطح قیمت تمام شده را در بخش معدن و صنایع معدنی به نوعی با قیمتهای جهانی تطبیق دهیم.
ظرفيتهاي ایران براي رسيدن به انقلاب معدني چيست؟
ما در کشورمان دارای نیروی انسانی خوبی هستیم که نیازمند شناسایی و جهت دادن هستند، از نظر منابع نیز در وضعیت مطلوبی به سر میبریم، اما مشکل تغییرات را در عدم سرمایه گذاری نمیدانم، اگرچه نقدینگی خوبی در جامعه وجود دارد، اما اگر مجموعهای بتواند سود اقتصادی عاقلانه را تضمین کند، قابلیت جمع آوری سرمایه فراهم است.
نبود اعتماد ناشی از بازپرداخت سود است که جریانهای نقدینگی را به سمت سیستمهای دلالی پیش میبرد. با این حال در بخش معدن نرخ بازگشت سرمایه نسبت به تمام موارد دیگر سرمایهگذاری به طور متوسط بالاتر است. به اعتقاد من امکان انقلاب معدنی و فرهنگی وجود دارد و باید در این مسیر برنامهریزی کنیم.
بخش معدن و صنايع معدني نسبت به ساير بخشها چه مزيتهايي دارد كه ميتواند تكيه گاهي براي رشد و توسعه اقتصاد پايدار كشور شود؟
شکی نیست تقریبا هیچ صنعتی وجود ندارد که مواد اولیهاش از بخش معدن نباشد. خودرو سازی، فولاد، صنایع پتروشیمی و تمام محصولاتی که ناشی از مواد اولیه نفتی در واقع به صورت مصنوعی ایجاد میشود از مواد معدنی تشکیل میشوند. نوع نگاه و محاسبهای که به لحاظ گردش مالی و تولید ناخالص ملی صورت میگیرد، دارای ایراد است. اگر تاثیر بخش معدن در صنایع را در نظر بگیریم جایگاه بخش معدن بیشتر به نمایش گذاشته میشود. جایگاه معدن و صنایع معدنی در ایران باید بسیار بالاتر از این رتبهای که داریم، باشد.
یکی از راههای محرومیت زدایی در نقاط محروم، سرمایه گذاری در بخش معدن است. همان طور که میدانید معادن در نقاط دورافتاده وجود دارد که میتواند تحول در منطقه به وجود بیاورد؛ منطقه پتاس خور و بیابانک، کک سازی زرند و معدن سنگ آهن جلال آباد، معدن زرشوران در منطقه تکاب و ... چهره این شهرها را از نظر اجتماعی و اقتصادی تغییر دادهاند.
در حال حاضر هم یکی از دغدغههای اصلی کشور بحث اشتغال است که بخش معدن آمار اشتغال را به طور مستقیم و غیر مستقیم میتواند افزایش دهد و به لحاظ گردش مالی، بهبود شرایط اجتماعی منطقه و مواد اولیه ارزان قیمت در صنایع به صورت مستقیم تاثیرگذار است. نرخ بازگشت سرمایه در سرمایه گذاریهای معدنی بیانگر جذابیت این بخش است و باید با یک برنامه دقیق سرمایه گذار داخلی و خارجی را تشویق کنیم تا در این بخش سرمایه گذاری کند.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کنیم بحث استراتژی است. به تازگی اتحادیه اروپا 20 عنصر را به عنوان عناصر استراتژیک برای 5 سال آینده تدوین کرده است؛ نه تنها باید روی این اطلاعات کار کنیم بلکه باید به برنامه ریزیها برای این عناصر استراتژیک جهت دهیم.
فکر می کنید الزامات دستيابي به انقلاب معدني در كشور چيست و تحقق اين هدف با چه چالشها و مشكلاتي روبروست؟
تدوین برنامه هدفمند اقتصادی با استراتژیهای روز دنیا، نیروی انسانی شایسته و سرمایه گذاری مورد نیاز از الزامات انقلاب معدنی است. همچنین شناخت عمومی در ارتباط با بخش معدن باید شکل بگیرد که متاسفانه در کشور ما شناخت نسبت به معدن خیلی ضعیف است. افرادی که در بخش معدن کار میکنند و از بطن کار هستند به واسطه شرایط کاری، ارتباط شان با جامعه ضعیف است و امکان بیان شرایط برای تغییر را ندارند. بنابراین وزارتخانه، نظام مهندسی معدن، تشکلها و بنگاههای معدنی باید نقش ویژهای در شناخت این بخش به آحاد جامعه ایفا کنند.
و اما در پایان از نظر شما به طور کلی انقلاب معدني چه فوايد و مزايايي براي كشور به همراه دارد؟
اگر در بخش معدن انقلاب شکل بگیرد، جایگاه و تراز معدن در تولید ناخالص ملی، اشتغال، توانمندی صادراتی کشور ارتقا پیدا میکند و باعث افزایش سوددهی در بخش معدن میشود؛ لذا انگیزه برای سرمایه گذاری در این بخش افزایش پیدا خواهد کرد. با این انقلاب و حضور در مجامع بین المللی سطح نیروی انسانی به لحاظ دانش و توانمندی ارتقا پیدا خواهد کرد و این بالا رفتن جایگاه علمی و عملی باعث حضور ما در کشورهایی میشود که قصد دارند در بخش معدن رشد داشته باشند. ارزش بخش معدن در تولید ناخالص ملی افزایش مییابد، اشتغال بیشتری شکل میگیرد و جلب انگیزه برای سرمایه گذاری بیشتر میشود.