ارزیابی شما از عملکرد ایمیدرو طی 18 سال دوران تاسیس چیست؟
در طول 18 سالی که از تاسیس ایمیدرو میگذرد، سازمان فراز و نشیبهای زیادی را پشت سر گذاشته است. شاید کسانی که برای اولین بار تصمیم به تاسیس مجموعهای با اهداف بزرگ داشتند، فکر نمیکردند سالها بعد با نوع عملکرد مدیران وقت، اهداف آنها دچار تغییر شود. به نظر من ایمیدرو در ایفای نقش خود باید بحث معروف پدرخواندگی را برای صنایع بزرگی چون فولاد بازی میکرد و به این ترتیب باعث میشد شرکتها و معادن کوچک با سرمایهگذاریهای کوچک بتوانند در کنار ایمیدرو با ارایه و دریافت خدمات، حفظ صادرات و واردات و تامین نیاز داخلی در شرایط هماهنگ بازار را تنظیم کنند. در چنین حالتی شاید تاثیر ایمیدرو پررنگتر از آن چیزی بود که در سالیان گذشته دیدهایم. مرحله دوم روند توسعه ایمیدرو هیچ گاه آهسته و پیوسته نبوده است، اگر نگاهی به 18 سال فعالیت ایمیدرو بیندازیم،از یک سو سالهایی با پسرفت یا رکود کامل میبینیم، از سوی دیگر سالهایی در کارنامه سازمان وجود دارد که عملکرد و جهش بسیار خوبی داشته است. البته داشتن روند یکنواخت یک نقطه ضعف برای هر مجموعهای به حساب میآید. معمولا مجموعهای که با یک شیب مشخص و ملایم و آرامی شروع به کار میکند و هدف مشخصی در پیش دارد نتایج بهتری میگیرد تا اینکه مجبور به توسعه پروژهها و سپس تعدیل و آغاز دوباره باشد و این مقداری روند موجود را تحت تاثیر قرار داده است.
البته گفتنی است که مدیران مختلف ایمیدرو هم تاثیرگذار بودهاند، ایمیدرو در این سالها مدیران مختلف و با شهامتی داشته که کارکرد خوبی داشتهاند و در کنار آن مدیران محافظهکاری هم بودهاند که نتوانستهاند روند تعیین شده توسعه را به پیش ببرند. ایمیدرو همیشه از یک دوگانگی رنج میبرد که مصداق مثال معروف شترمرغ است که به او گفتند بار ببر گفت من مرغم و وقتی از او خواستند که پرواز کند، گفت من شترم. ما در مواجهه با سازمان ایمیدرو در خیلی از مسایل متوجه نمیشویم که در نهایت با مجموعهای با مشخصات بخش خصوصی طرف هستیم یا مجموعهای با مشخصات بخش دولتی؛ یعنی زمانی که پای تعامل با این مجموعه پیش میآید پاسخ میشنویم که دولت است با مشکلات و بروکراسی خاص خود، و ورود و خروج به آن هم با شرایط خاص دولتی صورت میگیرد اما زمانی که به بازار و قیمت میرسیم ایمیدرو خود یک پای رقابت با بخش خصوصی است. اگرچه خود مجموعه هم از این قضیه رنج میبرد و شاید این موضوع دلیلی باشد بر این که تاکنون موفقیت خاصی به دست نیاورده است. ایمیدرو یکی از معاونتهای وزارت صمت است که در کنار معاونت امور معادن و صنایع معدنی، این دو معاونت متولی بخش معدن هستند و هماهنگ کردن وظایف این دو معاونت در شرایطی که همگرا باشند و بتوانند نتیجه ثمربخشی برای دولت و کارآفرینی و تولید در کشور داشته باشند هم یکی از معضلات سالهای گذشته بوده است. به این مفهوم که ما خیلی وقتها میبینیم که این دو معاونت با یکدیگر مشکل د ارند که این تصویر مناسبی برای یک وزارتخانه نیست و باید فکری اساسی در این مورد اندیشید. نمیتوان این واقعیت را کتمان کرد که با تمام این اوصاف در این 18 سال ایمیدرو ظرفیتهای خوبی هم ایجاد کرده، سرمایهگذاریهای خوبی که انجام شده و زیرساختهایی که به انجام رسیده، کارخانههایی ساخته و معادنی دارد و همین اواخر، کار خوبی در امر اکتشاف انجام داده که اگر بشود مدیریت صحیحی بر روی تمام این موارد انجام داد شاید زودتر بتوان به یک ظرفیت جذب کننده سایر سرمایهگذاران بخش خصوصی برای مکمل ایمیدرو شدن دست یافت و کارهای بزرگی از این طریق انجام داد. بیان این نکته هم ضروری است که کشور ما غافل از پروژههای بزرگ صنعتی و معدنی است یعنی پروژههای مگاسایز در سالیان گذشته در کشورمان نداشتهایم که اگر ایران را با کشورهای دیگر در این زمینه مقایسه کنیم معمولا امور اینچنین را شرکتهای بسیار بزرگ و ثروتمند انجام میدهند در حالی که این امور را در ایران شرکتهای کوچک انجام میدهند و این خود یک نقطه ضعف است. در حقیقت، ایمیدرو خود میتوانست در این زمینه راهگشا باشد و با راهاندازی شرکتهای اقماری و مالکیت بخش خصوصی این موضوع را مرتفع کند. شاید در نهایت زمانی مدیریت دولتی جمهوری اسلامی به این نتیجه برسد که باید ایمیدرو را به صورت تمام و کمال به بخش خصوصی واگذار کند که اگر این امر اتفاق بیفتد یک قدم رو به جلو در صنعت و معدن کشور خواهد بود.
با نگاهی به عملکرد سازمان از دیدگاه شما ایمیدرو در مسیری که در پیش گرفته تا چه اندازه توانسته موفق باشد؟
اگر قرار باشد این موفقیت را با درصد بیان کرد من معتقدم 50 درصد، و این 50 درصد مثبت به این دلیل است که به هر حال کارهایی انجام داده و 50 درصد منفی به این دلیل است که خیلی کارهای دیگری که قابل انجام بوده، اجرا نکرده است. سازمان توان خوبی داشته که بر آن اساس توانایی انجام کارهای خوب را داشته اما عدم یکنواختی فعالیتها و شکل سینوسی آن موجب شده که از تمام ظرفیتهای خود استفاده نکند.
نقش ایمیدرو در رشد و توسعه بخش معدن تا کنون چه اندازه بوده و اگر سازمان به صورت کامل خصوصی شود و از سایه دولت بیرون بیاید این تاثیر چه اندازه میتواند باشد؟
در ایران، جای خالی شرکتهای عظیم در بخش معدن و صنایع معدنی کاملا دیده میشود؛ در این باره یا باید دولت امکانات و مجوز (اراده پنهان و آشکار برای به وجود آمدن و بزرگ شدن شرکتهای عظیم معدنی در داخل) ارایه کند و کسانی که توانایی این کار را دارند کم کم به شرکتهای بزرگی تبدیل شوند که هر کدام در شاخهای متفاوت مشغول به کار هستند؛ به عنوان مثال یک شرکت عظیمی در مس وجود داشته باشد که کاملا مستقل کار کند در کنار آن شرکت عظیمی در بخش معادن آهن باشد که استقلال کامل داشته باشد؛ نه تنها در این بخشها بلکه در تمام بخشها ما نیاز به چنین شرکتهایی داریم که در نواحی مختلف کشور مستقر باشند و اگر این اتفاق بیفتد به خودی خود ایمیدرو کم کم کاربرد خود را از دست میدهد و در این صورت استقلال و توانایی بخش خصوصی هم رشد میکند این در حالی است که ایمیدرو در حال حاضر توان و مجوز تبدیل شدن به یک شرکت مگاسایز را دارد و اینجاست که نقش ایمیدرو کاملا مشخص میشود و در صورت مدیریت و هدف گذاری صحیح میتواند در بخش معدن موفق عمل کند. اگر اهتمام بر روی اکتشافات معدنی بیشتر از این بود این بخش بهتر عمل میکرد. ما عناصر خیلی زیادی در داخل کشور داریم که تنها شامل سنگ آهن و مس و کرومیت و منگنز و... نیست؛ ما دارای عناصر بسیار نادر و در عین حال جدیدی هستیم که در ایران خیلی بر روی آنها کار نمیکنیم ولی کشورهای دیگری که در این بخشها کار میکنند میزان سودآوری بالاتری هم در معادن دارند. بخش خصوصی در این قسمتها به دلیل ریسک بالای آن ورود پیدا نکرده ولی ایمیدرو این توان را داشته و باید این کار را انجام میداده تا بر روی اکتشافات کل کشور کار کند، سازمان زمین شناسی و وزارتخانه است که درگیر مسایل داخلی خود هستند و مشکلاتی دارند که وظیفه ذاتی خود را آن طور که میباید انجام نمیدهند؛ در چنین شرایطی ایمیدرو باید در کنار سازمان زمین شناسی باشد و حداقل کمی از وظایف روی زمین مانده این سازمان را انجام دهد. ایمیدرو نسبت به سازمان زمین شناسی یک درجه به بازار نزدیکتر است شاید همین حس و حال بازاریتر بودن است که کمک میکند ایمیدرو شرایط، مطالعات و پژوهشها را هم سریعتر به نتیجه برساند شاید میتوانست کارهای سازمان زمین شناسی را هم در اجرا به دوش بگیرد همکاری ایمیدرو با سازمان زمین شناسی هم در سالهای گذشته میتوانست به عملکرد مفید این سازمان کمک کند.
برای بهبود عملکرد به نظر شما ایمیدرو چه اولویتهایی را باید در دستور کار قرار دهد؟
اگر نگاهی به دوران پیش و پس از انقلاب در کشورمان داشته باشیم، مییبنیم که در دوران پیش از انقلاب کار زیادی در بخش معدن و صنایع معدنی انجام نشده بود، هر چه انجام شده بود به صورت مختصر و به عنوان نمونه کار در صنعت فولاد و صنعت مس صورت گرفته بود، عمده پیشرفت در بخش معدن پس از انقلاب انجام شد؛ در حالی که در دوران جنگ هم امکان پرداختن به این بخش نبوده است، از سالهای 78-79 به این سو آرام آرام نظرات جلب این شد که مملکت میتواند از راه معدن داری هم درآمد داشته باشد میتواند باعث اشتغال زایی شود، در همین راستا معادن سنگ آهن از سالهای دهه 80 خورشیدی شروع به کار کردند و سایر معادن هم پس از آن شروع به کار کردند و شرایط فعلی ایجاد شد؛ اگر نگاهی به این روند داشته باشیم با این که 40 سال پس از انقلاب دورانی طولانی به نظر میآید اما با این تقسیم بندی دوران جنگ و پس از آن، پرداختن به مشقتهای پس از دوران جنگ و کم کم شروع کار با بازار و سلیقه تنها خریدار خارجی ما که کشور چین بوده است نگاهی داشته باشیم میفهمیم که آنها بیشتر تعیین کننده نوع کار و سرمایه گذاری در معادن کشور به عنوان خریدار اصلی سنگ آهن و کرومیت و منگنز در ایران بودهاند و بیشترین تمایل را برای سرمایهگذاری در معادن ایران داشتهاند، بنابراین به نوعی این سلیقه کار از دیدگاه نوع نیازهای یک کشور دیگر به نام چین بوده است. یک مدت بسیار اندک یعنی تنها ده سال از این چهل سال زمانی بوده که امکانات لازم فراهم بوده تا بتوانیم بر روی تکنیکهای مختلف کار کنیم و از همین ده سال در چند سال آخر به تحریمها برخورد کردیم و بعضی محدودیتها که به نوعی جدید هم بودهاند میزان کارکرد و کیفیت عملکرد ما را تحت تاثیر قرار داده است و به همین دلیل شاید خیلی نتوان از بخش خصوصی و بخش صنایع معدنی کشور گله کرد که چرا در ایران ما مجهز به تکنیکهای روز، فناوریهای نوین و استفاده از معادن متفاوت در کشور نیستیم؟
با این وجود ایمیدرو که جایگاهی بزرگتر با امکانات و اختیارات دولتی بیشتر بوده است و حتی ارتباطات خارجی بیشتری هم نسبت به بخش خصوصی داشته و در عین حال تحولات سیاسی را هم زودتر از سایر بخشها اطلاع داشته است، -اگر قرار بوده تحریمی در سالهای آینده ایران را تهدید کند طبیعتا ایمیدرو زودتر از بخش خصوصی از این قضیه آگاه بوده است- در چنین سیستمی، ایمیدرو توانایی داشته تا کمی سریعتر و چابکتر نسبت به سایرین عمل کند؛ ما باید در آن زمان مجهز به حداقل تجهیزات و تکنیکهایی که در دنیا در حال رواج بود میشدیم؛ این شرایط موجب شده که در حال حاضر در تمام معادن از نبود تجهیزات به روز رنج ببریم که این تجهیزات شامل ماشین آلات معدنی و ماشین آلات و تجهیزات استخراج و فرآوری و عیار سازی نیز میشود؛ در چنین شرایطی، با وجود این که بخش خصوصی چندان امکان کسب اطلاعات لازم و کار کردن را نداشته است ایمیدرو از این توانایی برخوردار بوده تا در این قضایا بهتر عمل کند، گرچه تاکنون این کار را نکرده و بیشتر سعی سازمان بر سرمایهگذاری در امور خاص بوده و همین باعث شده که 50 درصد عملکرد مفید و 50 درصد فرصت سوزی در کارنامه 18 ساله خود به جای بگذارد.
برخی از کارشناسان معتقدند که یکی از مشکلات سالهای گذشته، برخی ناهماهنگیها و تداخل یا موازی کاری بین ماموریتها و فعالیتهای معاونت امور معدنی وزارتخانه و ایمیدرو بوده، مشکل اصلی از نظر شما در این باره چیست؟
مشکل اصلی در ساختار وزارتخانه است که تقسیم وظایف و محدوده اختیار دو معاونت به صورت دقیق انجام نشده و البته عمده این عدم تقسیم کار مربوط به ایمیدروست و در کنار آن قانون گذاری و نظارت از وظایف معاونت معدنی وزارت صمت است که مشخص شده است. مشکل اصلی ایمیدرو نه تنها بحث نرم افزاری بلکه بیشتر سخت افزاری است. تکلیف ایمیدرو هنوز مشخص نیست که آیا یک بخش دولتی محسوب میشود یا خصوصی؟ مدیران سازمان همیشه در این دوگانگی میمانند که آیا وظیفه ذاتی سازمان حفظ شرایط بهینه اقتصادی و فنی برای مجموعههای ذیربط است یا چنین مسایلی باید در قالب سیاستگذاریهای ملی در معاونت معدنی انجام گیرد! پیشنهاد من جدایی ایمیدرو از وزارتخانه است که باید دیر یا زود انجام شود و این سازمان در قالب یک شرکت خصوصی مدیریت شود. در شرایط فعلی که وقوع چنین امری امکانپذیر نیست، حداقل باید اتحاد و هماهنگی بین معاونت امورمعادن و صنایع معدنی با مدیریت ایمیدرو ایجاد شود تا شرایط کاری تسهیل شود.
مهرداد اکبریان: ایجاد هماهنگی و اتحاد میان ایمیدرو و معاونت امور معدنی لازم است
سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران که بیشتر آن را با نام ایمیدرو میشناسیم، 18 سال پیش یعنی در سال 1379 به موجب ماده ۶ قانون تاسیس وزارت صنایع و معادن مصوب مجلس شورای اسلامی و تبصره ذیل ماده مذکور به منظور بررسی، تهیه و اجرای طرحهای احداث، توسعه، تجهیز و نوسازی صنایع تولیدی متالوژی، استخراج و فرآوری مواد معدنی و اجرای طرحهای اکتشافی تشکیل شد.
در واقع در ابتدای راهاندازی سازمان، هدف آن را بررسی تهیه و اجرای طرحهای اکتشاف، احداث، توسعه، تجهیز و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران با نگاه ویژه به فناوریهای نوین و پر ریسک در کنار افزایش اثربخشی در سیاست گذاری، هدایت و حمایت و توسعه بستر و زیرساخت به منظور توانمند سازی بخش معدن و صنایع معدنی عنوان کردند. این اهداف اگرچه به عنوان اهداف کلی و بنیادین بیان شده بود اما با رفت و آمد مدیران سازمان در هر دوره بخشهای مختلف دستخوش تغییرات زیادی شد؛ نگاهی به عملکرد ایمیدرو در طول این هجده سال میتواند بیانگر میزان دستیابی یا عدم دستیابی این سازمان بزرگ به اهداف تعیین شده در ابتدای کار باشد؛ یکی از ایرادهایی که این روزها به این سازمان گرفته میشود تداخل کاری میان سازمان ایمیدرو و معاونت امور معدنی وزارت صنعت، معدن و تجارت است که بعضا دردسرهایی را برای فعالان این بخش به همراه داشته است، خبرنگارما در گفتوگویی با مهندس مهرداد اکبریان رییس انجمن سنگ آهن ایران، نظر وی را در مورد عملکرد سازمان در طول 18 سال گذشته و نیز مشکلات و چالشهایی که ایمیدرو با آن روبروست جویا شده است، شرح این گفتوگو در پی میآید: