به گزارش جهان معدن و به نقل از روابط عمومی بانک صنعت و معدن ؛ اساساً رشد اقتصادی و در نتیجه توسعه اقتصادی از دل سازماندهی تامین مالی بنگاهها و حرکت اصولی آنها بر ریل توسعه اتفاق میافتد. بنگاه داری به معنای مالکیت و مدیریت مستقیم داراییهای اقتصادی از سوی بانکهاست. در این رویکرد، بانکها به عنوان مالکان بنگاههایاقتصادی، در فعالیتهای تولیدی و خدماتی دخالت میکنند.
این مدل، هرچند ممکن است در کوتاه مدت سودآور به نظر برسد، اما در بلندمدت میتواند به تضاد منافع، افزایش ریسکهای سیستماتیک و کاهش شفافیت در بازار منجر شود. از سوی دیگر، بنگاه سازی به معنای تمرکز بر ارائه خدمات مالی و تسهیل سرمایهگذاریهاست.
در این رویکرد، بانکها به عنوان واسطههای مالی عمل کرده و با تامین مالی پروژهها و کسب وکارها، نقش کلیدی در رشد اقتصادی ایفا میکنند. این تغییر رویکرد میتواند به کاهش هزینههای عملیاتی، افزایش کارایی و بهبود محیطکسب و کار منجر شود.
مولفههای خروج از بنگاه داری
کاهش ریسکهای مالی: با کاهش دخالت بانکها در فعالیتهای غیرمالی، ریسکهای مرتبط با نوسانات بازار کاهش مییابد و بانکها میتوانند بر فعالیتهای اصلی خود تمرکز کنند.
افزایش شفافیت: خروج از بنگاهداری به افزایش شفافیت در عملیات بانکی کمک میکند. این شفافیت میتواند اعتماد عمومی را افزایش دهد و به جذب سرمایهگذاران جدید کمک کند.
بهبود انضباط مالی: وقتی بانکها از فعالیتهای غیرمالی خارج میشوند، انضباط مالی بیشتری را در مدیریت منابع خود اعمال میکنند که این امر به بهبود کیفیت داراییها و کاهش مطالبات معوق کمک میکند.
توسعه فرهنگ نوآوری: با تمرکز بر خدمات مالی و تسهیل سرمایهگذاری، بانکها قادر خواهند بود به توسعه محصولات و خدمات نوآورانه بپردازند که میتواند به رشد اقتصادی کمک کند.
تقویت روابط با مشتریان: با کاهش تمرکز بر بنگاهداری، بانکها میتوانند روابط نزدیکتری با مشتریان خود برقرار کنند و نیازهای آنها را بهتر شناسایی و پاسخ دهند.
چالشهای حرکت به سوی بنگاه سازی
با این حال، حرکت به سوی بنگاهسازی چالشهایی نیز دارد:
نیاز به تغییرات ساختاری: نظام بانکی باید تغییرات ساختاری قابل توجهی را انجام دهد که ممکن است زمان بر و نیازمند سرمایه گذاریهای کلان باشد.
همکاری با نهادهای نظارتی: بانکها باید با نهادهای نظارتی همکاری کنند تا اطمینان حاصل شود که این انتقال با رعایت اصول اخلاقی و قانونی انجام میشود.
آموزش و توانمندسازی منابع انسانی: برای اجرای موفق این تغییرات، نیاز به آموزش و توانمندسازی کارکنان بانکها وجود دارد تا بتوانند با مدل جدید سازگار شوند.
مدیریت تغییرات فرهنگی: تغییر رویکرد از بنگاه داری به بنگاه سازی نیازمند تغییرات فرهنگی در درون سازمانهاست که ممکن است با مقاومتهایی مواجه شود. در نهایت، خروج از بنگاه داری و حرکت به سوی بنگاه سازییک فرصت طلایی برای نظام بانکی است تا بتواند نقش خود را به عنوان موتور محرک اقتصاد تقویت کند.
این تغییر نه تنها به نفع بانکها بلکه به نفع کل اقتصاد خواهد بود و میتواند زمینه ساز رشد پایدار و توسعه همه جانبه شود. اکنون زمان آن رسیده است که سیاست گذاران و مدیران بانکی با اتخاذ تدابیر مناسب، گامهای موثریدر این راستا بردارند تا آیندهای روشن تر برای اقتصاد کشور رقم بزنند.